- راست آیین
- آنکه راستی را پیشه و آیین خود ساخته، کسی که بر آیین راستی است
معنی راست آیین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حقیقت بینی
راستگو، راست گفتار
ساز گار آمدن، مطابقت داشتن
سازگار شدن، هماهنگی یافتن، جور درآمدن، درست درآمدن، تحقق یافتن، نظم و ترتیب یافتن، دارای سر و سامان شدن، به اندازه درآمدن، مطابق شدن، به صلاح بودن، درست بودن، برای مثال مستوری و عاشقی به هم ناید راست / گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز (سعدی۲ - ۷۲۶)
حقیقت بین
مقابل کجبین، کسی که چشمش راست و درست می بیند، مقابل خطابین، آنکه حقیقت را می بیند، طرف دار حق و حقیقت، حقیقت بین
حقیقت بین